سفید در هاله:
سفيد شامل تمام رنگ ها در يک حالت تعادل و هماهنگي کامل است. اين رنگ، وجودي متعالي، روحي و ابعاد برتر را نشان مي دهد. سفيد بيانگر وضعيت روشنگر و متصل به انرژي آسماني است. سفيد، برخي اوقات بسيار بهشتي و روحي است، بنابراين مي تواند نشان از کسي باشد که واقعاً در کالبد فيزيکي حضور ندارد. سفيد شفاف، تمرين هاي مدی تيشن و انضباط روحي را نشان مي دهد که سالها دنبال شده است. سفيد رنگ چاکراي هفتم (چاکراي تاج)، غده ي پينه آل، سر، سيستم عصبي مرکزي و روحانيت است.
- چگونه از کالبد جسماني آگاهتان مراقبت مي کنيد؟
- آيا با خانواده و دوستانتان رابطه اي موفق داريد؟
- آيا به طبيعت وصل هستيد؟
- براي ماندن در وضعيت شفاگري و متعالي ذهن چه مي کنيد؟
- آيا متمرکز شدن برايتان يک چالش است؟
- آيا شما زميني هستيد؟ آيا به جهان فيزيکي اتصال داريد؟
- انرژيهاي درمانگر و روحاني تان را چگونه ابراز مي کنيد؟
ویژگیهای عملکرد شخصيتهای سفید
حیطه | توضیح |
جسمانی | صدمه پذير، آگاه، شکننده، نيازمند به فضاي فيزيکي خصوصي، تشعشع و نورانيت، درخشندگي، الهي |
عاطفی | حساس، پذيرا، مرزها را به سختي مشخص مي کند، عواطف طاقت فرسا، شفا و نور |
ذهنی | شهودي، شفاف، محتاط، سازش با محيط |
روحی | الهي، کيهاني، قدرت شفاگري، ابعاد برتر وجود، مديتيشن، ارتعاش بالا، حالت درمانگري ذهني |
انگیزشی | با آرامش درون، اتصال به روح / خدا |
مأموریتی | آموزش درمانگري و روحانيت، مجراي انرژي شفابخش |
رشد | جريان کيهاني، اتحاد الهي، وصل به منابع خدايي |
ورزشی | يوگا، چي کنگ، تاي چي، مديتيشن |
تجدید قوا | مديتيشن، تجسم، هماهنگي با انرژي کيهاني، نيروي روحي |
ارتباطی | ساکت، ملايم، ارزش هاي معنوي روحي |
تعاملی | يکي يکي يا گروههاي کوچک، به راحتي با ديگران هماهنگ مي شود، پذيرا |
خویشاوندی | ارتباط خدايي قوي، تنهايي، اتصال روح به روح، ارزش ها و اعتقادات روحي دوستي و همسر را تأيين مي کند |
اجتماعی، دوستان | خجالتي، منزوي، تعداد انگشت شمار دوستان |
جنسی، روابط خصوصی | الهي، رابطه ي جنسي معنوي، مراقب در ترکيب انرژيها، بسيار آگاه و رها |
مالی | امنيت، ثانوي، محتاط در خرج کردن |
موفقیت | درمان، آموزش و روشنگري بشريت |
حرفه ای | تنها کار مي کند، محيط آرام، با افرادي کار مي کند که ذهنشان همچون اوست |
شغلی | مشاور روحي، تمام مهارت هاي شفا بخشي و آموزش |
ذهن/ بدن
براي سفيد ها روحانيت، معنويت، و انديشه هاي کيهاني و جهاني مقوله هايي آشنا هستند. از ميان تمام رنگ ها، سفيد ها بيش از همه به خدا نزديکند. آنها مجراي انرژي الهي و خصوصيات روحي هستند که در اين کالبد فيزيکي زندگي مي کنند. سفيد ها متعالي ترين ارتعاشات را منعکس مي کنند: نور سفيد، نيروي حياتي جهاني. سفيد يا نور کريستال، در واقع خود يک نور نيست، بلکه جوهر تمام رنگ هاي رنگين کمان يا ترکيب تمام رنگ هاست.
انگيزش آنها بستگي به اين دارد که چقدر از درون احساس درخشندگي دارند و چقدر مي توانند انرژي شفابخش را از خود جاري سازند. آنان زندگي را چون آينه اي دريافت مي دارند که نشان مي دهد، آنان که هستند و چقدر انرژي نوراني را مي توانند همگرا سازند. اتصال سفیدها، به نيروي دروني، روحي و الهي است. عملکرد طبیعی سفیدها همچون يک مجراي شفا بخش است. آنها توسط ذهن برتر راهنمايي مي شوند، تا به بشريت نشان دهند که چقدر ابناء بشر ارواحي قدرتمند هستند. آنان نشان مي دهند که خدا يا روح، بنياد زندگي است.
هرچند سفيد ها خيلي سريع فکر مي کنند، اما گرايش به سکوت دارند. کارکرد ذهني پيشرفته و متعالي آنها بيشتر شهودي و روحي است تا تحليلي. آنها همچنين خيلي سريع ياد مي گيرند. آنها خود را با دانش و اطلاعات هماهنگ مي سازند تا اطلاعات جديد را جذب کنند.
سفیدها دوست دارند کتاب بخوانند، فيلم تماشا کنند، و در تئاتر يا ديگر رويدادهاي اجتماعي، که آنها را قادر به فهم عميق زندگي سازد، شرکت کنند. به بيان ديگر، سفيد ها دوست دارند وقتشان را با خودشان صرف کنند. آنها دوست دارند به طور منظم از محيط دور شوند، تا به اندرنگري بپردازند. آنها درمانگر هاي طبيعي هستند و از کمک به ديگران و درمانی که انجام مي دهند، لذت مي برند. آنها در نتيجه ي داشتن انرژي شفاف خودشان، مي توانند مجراي ارتعاش بالاي شفابخش به ديگران شوند.
سفيد ها معمولاً قادرند افکار و عواطفشان را در دور دست حفظ کنند. آنها دسترسي به وضعيت متعالي آگاهي دارند، جايي که مسأله و دليل، هيچ جايگاهي ندارد. براي سفيد ها اتصال به ابعاد برتر وجود، بسيار طبيعي است. براي آنان اين لايه هاي ارتعاش متعالي، همچون واقعيت هاي مادي هستند. آنها می دانند که ما به عنوان ابناء بشر، در دنياي محدوديت زندگي مي کنيم ولی روحمان واقعاً آزاد است و جاودانه، زنده مي ماند.
آنها همچون منشور هستند. پاکي کريستال تعيين مي کند که چه ميزان نور واقعاً تابيده خواهد شد. هرچه واسط يا مجرا شفاف تر باشد، انرژي حياتي، قدرتمند تر، جاري مي شود. آگاهي، قدرتمند ترين ابزار براي سفيد هاست.
سفيد ها تمام خصوصيات انرژي را در يک سطح برتر منعکس مي سازند، بنابراين اين انرژي به آساني در پيرامون آنها ديده مي شود. آنها توانايي منحصر به فردي در هماهنگي خودشان و ذهن، بدن و روحشان با شخص يا موقعيت ديگر دارند. سفيدها، با انرژي پاک سفيدشان داراي انعطاف پذيري انرژيايي هستند. بنابراين به آساني کاراکترهاي ديگر، الگوهاي رفتاري، عواطف و احساسات ديگران را مي پذيرند. آنها همچون يک پيانوي قابل تنظيم، مي توانند ارتعاشاتشان را تغيير دهند.
سفيد هاي آگاه، از اين توانايي براي فهم در درمان خود و ديگران بهره مي جويند. سفيد هاي ناآگاه، تلاش بر جذب يا دريافت انرژي حياتي اطرافيان دارند. برخي افراد، در کنار سفيد هاي ضعيف، ممکن است احساس کنند که در حال از دست دادن انرژي هستند.
سفيد ها معمولاً تشخيص نمي دهند که استعداد شخصيتي يا کاراکترها را مي پذيرند. آنها به ناگاه همچون طرف مقابل صحبت مي کنند، تا احساس طرف مقابلشان را درک کنند، يا حتي با اين کار بتوانند افکار طرف مقابل را بفهمند. سفيد هاي با قدرت بدين وسيله با ديگران هماهنگ مي شوند، تا مشکلات عاطفي آنان را مرتفع سازند.
سفيد ها برخي اوقات حساس و شکننده هستند. آنها دوست دارند در محيطي زيبا و ژرف زندگي کنند. آنها وقتي در يک اتمسفر آرام، منظم و مرتب زندگي کنند، به نحو احسن عمل مي کنند. سفيد ها بيش از اندازه به زمان و مکان شخصي احتياج دارند، تا بتوانند خود را آرام، منعکس، تغذيه و متعادل سازند. آنها به طور معين نياز به شارژ باطريهاي انرژي حياتی، به شيوه اي منظم دارند. به محض آن که سيستم آنها بيش از حد فعاليت کند، به گوشه اي مي روند، تا نيروهاشان را تجديد و پاک نمايند.
سفيد ها از محيط هاي خشن، شلوغ و ناهماهنگ پرهيز مي کنند، زيرا تعامل و رويارويي با واقعيت فيزيکي براي آنان دشوار است. تمام اضطراب ها وتنش ها، چه فيزيکي چه عاطفي يا ذهني، تعادل دروني آنان را درهم مي ريزد. از آنجا که آنها فوق العاده حساس و فوق العاده دريافت گر هستند، زمان زيادي نياز دارند، تا مخازن درون را پر نمايند. برای ایشان روحانيت، شفا بخشي و حس آرامش همه جانبه از کار بر پروژه ها و حصول موفقيت در سطح فيزيکي، خيلي مهم تر است.
غايت سفيد، روشنگري است؛ یعنی حالتی از آگاهي که در آن دوئيت، زمان و مکان از بين برود. آنها طالب وضعيت فرا – ذهن هستند، آنجا که شخص با هستي يکي مي شود. پاک بودن و سکوت درون به آنان اتصال راستين با هستي و خدا را مي دهد. آنها زندگي شان را از طريق شهود و رهنمون درون در وضعيت معنوي يا آگاهي متعالي سپري مي سازند. آنان همچنين به بشريت، اهميت معنويت و وجود انرژي قدرتمند کيهاني را مي آموزند.
سفيد هاي قدرتمند، آرام، آگاه و سرشار از صلح و صفا هستند. اگر ایشان متمرکز باقي بمانند، آرامش و هماهنگي درون را تجربه مي کنند و همين را به ديگران نيز مي تابانند، آنها تابشي متعالي دارند و گاهي اوقات به طور خودکار و فقط با حضورشان، اطرافيان را شفا مي دهند.
آنها به بشريت مي آموزند که شفا هنگامي حادث مي شود که زمام امور را به خدا بسپاريم و ما نمي توانيم آن را به اجبار اعمال کنيم. شفاي واقعي و تعالي روحي، صرفاً هنگامي حادث می گردد که خدا با ماست.
اگر سفيدها ضعيف شوند، پريشان و مضطرب مي شوند و اگر از شهودتان پيروي نکنند و در هماهنگي با خود درونشان نباشند سردرگم و مبهوت مي گردند. آنها اگر با هدف زندگي و انرژي شفا بخششان در اتصال نباشند، ممکن است از واقعيت دور شوند. يکي از بزرگترين چالش هاي آنان زميني ماندن، یعنی اتصال به لايه ي زمين است، تا بتوانند مأموريتي را که به عهده دارند با جسم خاکي شان به انجام برسانند.
سفيد ها ممکن است، دچار فقدان اعتماد به نفس شوند و مدام در ديگران به دنبال تأييد و اعتماد لازم باشند. حساسيت و صدمه پذيري آنها سبب مي شود که از درون احساس تنهايي عاطفي کنند. آنها ممکن است در تصميم گيري ها احساس کنند که متزلزلند، يا آن که در مورد اعتماد و اتکاي به ديگران فکر کنند که ايشان، آنها را رها خواهند کرد. سفيد ها معمولاً از جمعيت هاي بزرگ خوششان نمي آيد. اگر سفيد ها ضعيف شوند، سعي دارند خودشان را با ديگران مطابقت دهند. آن گاه احساس واقعي خودشان را فراموش مي کنند و همچنين هدف اصلي شان را از بودن در اين کره خاکي، از ياد مي برند.
شخصيت هاي سفيد وصلي دروني دارند و با خدا زندگي مي کنند و در تجربه هاشان با اویند. وقتی پای خدا در میان است، آنها دیگر به اندیشه ها فکر نمی کنند، آن را احساس نمي کنند يا حتي ديگر بحثي به ميان نمي آورند. آنها واقعاً وارد عمل مي شوند. آنها مي دانند و نيز احساس مي کنند که خدا در همه چيز از کوچکترين اتم تا بزرگترين ستاره وجود دارد. سفيدها مي دانند که در طبيعت راستين ما، ارواح قدرتمندي است و ما از خداييم.
زندگی اجتماعی
معمولاً سفيد ها در تعامل با افراد بسيار محتاط هستند، بنابراین، دوستان مورد اعتماد کمي دارند. انتخاب دوست آنها بر اساس معنويت و رابطه ي روحاني، باعث ايجاد يک محيط امن مي شود. آنها آنقدر انعطاف پذيري دارند که در جامعه حاضر شوند، اما در عین حال بخش قابل توجهي فضا و مکان براي شخص خودشان نياز دارند.
ارتباط قوي آنها با خدا باعث شده است که آنها زمان زيادي را تنها باشند. اگر آنها با خود برترشان در تماس باشند، نیازی به حمایت دیگران ندارند. به بیان دیگر، سفیدها مي خواهند نورانيت و شفاگري شان را با ديگران قسمت کنند و اين روشنگري را به تمام جامعه تقديم کنند. آنها معمولاً در تشکل ها و عبادتگاه ها به عنوان وزير، مشاور و معلم مشغول به کارند.
آنها مي دانند که ما مخلوقاتي از نور هستيم که اتصال درونی با هم داریم. اين دانش به آنان کمک مي کند که انرژي نوراني را به واقعيت فيزيکي منتقل سازند و شفا و آرامش را راحت تر سازند. سفيد ها پيش از هر چيز در ابعاد متعالي وجود، زندگي و کار مي کنند.
شخصيت هاي سفيد معمولاً نيازي به پذيرفته شدن از طرف جامعه ندارند. اگر در يک وضعيت نامتعادل باشند، در پي جلب توجهي هستند که جايگزين اتصال دروني گم شده شان کنند. سفيد های قوي افرادي آگاهند که انبوهي از انرژي شفابخش در دسترس دارند.
خویشايندی و صميميت
سفيد ها افرادي حساس هستند. آنها بيش تر از زندگي اجتماعي يا خويشاوندي به فضاي خصوصي احتياج دارند. آنها تنها به دوستان نزديک، همکاران يا همسرشان اجازه مي دهند که از لحاظ عاطفي يا حتي فيزيکي به آنها نزديک شوند. آنها به ميزان درخشش شان، دوستدار کمک و شفاي ديگران هستند.
در موقعيت هاي کاري، گروههاي کوچک و روابط يکي – يکي را ترجيح مي دهند. اين امر به آنها اين امکان را مي دهد که خودشان را با هر کس به طور مجزا هماهنگ سازند. جمعيت هاي بزرگ، آنها را به هم مي ريزد و به آنها اجازه نمي دهد که با انرژيهاي معنوي و درخشانشان وصل باشند.
آنها تنها هستند، چرا که وصل به خدا، براي آنها کافي است. هيچ کس رقيب خدا نيست و به اندازه ي او آرامش و الهام ندارد. با این وصف، باید همسر ويژه اي براي آنها پيدا شود یا اين که اصلاً به زندگي آنها راه پيدا کند، تا آنها را به يک زندگي عاشقانه متعهد سازد.
سفيد ها در خويشاوندي و روابط بسيار مراقب و محتاط هستند. وقتي قوي هستند، تأثيري بسيار شفا بخش، آرامبخش و معنوي بر ديگران دارند. همسر آنان نياز دارد که بفهمد که سفيد بايد به طور منظم خود را از آلودگي پاک سازد، خود را زميني سازد و هدفش را در زندگي دريابد و همچنين از درون و بيرون محيطي درمانگر و مملو از صلح و صفا ايجاد کند.
براي سفيد ها رابطه ي جنسي يک تجربه آسماني و روحاني است، که آنها را به خدا و انرژي حياتي هستي متصل مي سازد. آنها در هنگام ارضاي جنسي، با خدا يکي مي شوند. در عین حال، سفيد ها نيازي به رابطه ي جنسي و عشق جسماني ندارند. ادراک وسيع آنها از عشق بلاشرط، از اتصال آنها به ابعاد متعالي نشأت مي گيرد. براي آنان عشق، خود، اساس زندگي است.
سفيد ها از عاشق شدن لذت مي برند، اما نياز به جفتي دارند که پاسخ گو و مراقبي قوي باشد که طبيعت حساس آنها را درک کند. از آن جا که آنها بسيار قدرتمند با ديگران ارتباط برقرار مي کنند، عاشق شدن، تجربه اي شديد براي آنهاست. سفيدها مي توانند ساليان سال تنها و مجرد (به خاطر ملاحظات مذهبي) باقي بمانند.
ارغواني ها و بنفش ها زمان زيادي را براي تجديد قواي خودشان و همچنين ارتباط با خدا مي خواهند. آبي ها معمولاً مشکلاتی مشابه، در يافتن روابط خصوصي و رايج زميني دارند، نيلي ها و سفيد ها مي توانند رابطه اي قوي و معنوي بر اساس عشق و ادارک برقرار کنند. سبزها به نظر مي رسد از سفيد ها حمايت مي کنند و نيز آنان را مي فهمند.
بيشتر رنگ هاي فيزيکي با سفيد ها بسيار متفاوت هستند. قرمز و نارنجي به اندازه اي فيزيکي هستند که نمي توانند با سفيد ها رابطه اي سازگار داشته باشند. قرمز پررنگ، معنويت و همچنين ديدگاهي کاملاً متفاوت به زندگي دارد. زرد بسيار برون گرا، بازيگوش و ذهني است و نمي تواند رابطه اي پايا با سفيد برقرار کند.
سفيد در روابطش نياز به آزادي دارد و باید همان چيزي که هست، باشد. بنابراین جذب همسري که به او کمک کند و در هنگامي که سفيد فضایی مي خواهد تا براي روشنايي و آرامش دروني اش جستجو کند، بسيار مشکل است.
امور مالی و شغلی
براي سفيد ها، درآمد و پرداختن به تقاضاهاي دنيايي، اصل نيست. آنها مي توانند در سطح جسماني شان وجود داشته باشند، اما بيشتر اوقاتشان را در دنياي روحي بگذرانند. بهتر است مسايل مالي به غیر سفیدها واگذار شده تا سفيدها به کارهاي درماني و روحي بپردازند. آنها بسيار با دقت پول مي دهند چرا که اين شیوه نشانه ي امنيت است. آنها به ندرت خود را به خطر مي اندازند، و معمولاً سبک زندگي را آسان و ساده بر مي گزينند.
سفيد ها کارشان را هنگامي تأييد مي کنند که آرام و باصفا باشد و همچنين شفا بخشي قدرتمند و مؤثري را ارائه کرده باشند. بزرگترين پاداش براي آنها وصل به منبع کل هستي، یعنی وصل به خداست.
سفيد ها بايد به شهودشان اعتماد کنند و به جريان انرژي درمانگر درونشان اجازه ي جاري شدن دهند، تا بتوانند از اين طريق مشکلاتشان را حل نمايند. ایشان در مواجه با مشکلات، بسيار احتياط مي کنند و سعي مي کنند به راه حل هاي از پيش تأييد شده، متوسل شوند.
آنها نياز به محيطي آرام و ژرف دارند تا موهبت هاي درماني و آموزشي شان را دريافت دارند. برخي از مشاغل سفيد ها عبارتند از: شفاگر، تراپيست، معلم معنوي، وزير، راهبه، مرتاض، منشي، کتابدار، متصدي پذيرش، هنرمند و استاد روشنگري.
سلامت، بهبود و رشد
اگر سفيد ها با اهداف زندگي شان متصل باشند، وضعيتي سالم و متعادل خواهند داشت. براي ماندن در وضعيت قدرتمند، بايد مرتباً به درون خويش فرو روند. آنچه روح آنها در جستجوي آن است، اين است که هر لحظه در سطح متعالي باشند. به محض آنکه بياموزند که هدف از زندگي چيست، و چگونه می توانند خود را در سطوح متعالي انرژي نگه بدارند، راضی و خرسند می شوند.
شخصيت های سفيد دائماً به ارتباط با روح مطلق و خدا، نياز دارند. آنها پيوسته بايد در خلوتگاهشان بياسايند، تا نيروهاشان را پالايش نمايند. اين کار به آنان کمک مي کند که متمرکز باقي بمانند و انرژيهاي مرتعش درماني را همچون واسطه اي آزاد دريافت دارند. براي آنها، در معرض طبيعت قرار گرفتن، اثر درماني دارد. اين کار همچنين آنها را حمايت مي کند تا آرامش و تعادل دروني بيشتري را پيدا کنند.
آنها بايد به انرژیِ درمانیِ درون متصل شوند و همچون يک کريستال شفاف، انرژی حياتی را در خود جاری سازند، تا سالم بمانند. مديتيشن نور يا مراقبه متعالی از شيوه های اعجاب انگيزی است که سفيدها را با روح مطلق و نيروی درمانگریشان متصل می سازد. تا زمانی که آنها به منبع وصل باشند، در درمان و همچنين در زندگی روزمره شان هدايت می شوند.
شخصيت های سفيد معتقدند که «تو نيکی می کن و در دجله انداز / که ايزد در بيابانت دهد باز». توانايی مجرایی متعالی آنان، به آنان کمک می کند تا برای همگان انرژی درمانی قدرتمندی ارسال دارند. آنها می دانند که عشق و پذيرشی که به ديگران تقديم می دارند، مراحل تکاملی فوق العاده ای را برای خودشان در درون خلق می کند، که گويی خود نيز از شفا يافتگانند.
فرستادن احساسات و انديشه های گرمی که در قلب آنها ريشه دارد، آنها را رفعت می بخشد، و به آنان کمک می کند تا راهشان را پيدا کنند. سفيد ها می دانند که شفا ابتدا در اقليم روح حادث می شود، سپس به ذهن می آيد و در نهايت، در جسم متجلی می گردد. آنها در حالی که در معنويت و آگاهی زندگی می کنند، انوار آسمانی را هديه می دهند. آنها راهنمايان ما بسوی خويشتن برترمان هستند.